دانلود پایان نامه پیش بینی و برآورد هرینه ها در سیستم های نرم افزاری

مدیریت پروژه و به ویژه پروژه های نرم افزاری همواره یک چالش بزرگ برای صاحبان صنایع بوده و به تبع آن پژوهشگران تحقیقات بسیاری در این زمینه ارائه داده اند و روش های مختلفی برای مدیریت پروژه های نرم افزاری پیشنهاد شده است. استراتژی های ابتدایی مدیریت پروژه های نرم افزاری، استراتژی های خطی بودند. در این استراتژی ها هیچ گونه بازخوردی از مراحل توسعه نرم افزار صورت نمی گرفت و فازهای مختلف یکی یکی انجام می شدند و در هیچ مرحله ای به مراحل قبل بازگشتی صورت نمی گرفت. بزرگترین چالش در توسعه نرم افزارها، تغییرات نیازمندی ها بود که این تغییرات برای توسعه دهنده گان هزینه های بسیار زیادی بوجود می آورند چرا که ایجاد تغییر در استراتژی های خطی بسیار سخت بود و می بایستی از اول فرآیند توسعه انجام می شد. به همین خاطر استراتژی هایی معرفی شدند تا بتوانند فرآیند توسعه نرم افزار را بهبود دهند و در مقابل تغییرات، هزینه های کمتری برای شرکت ها بوجود بیاورند. که عبارتند از استراتژی افزایشی که این استراتژی جزو روش های سنتی می باشد و همچنین استراتژی های چابک مانند تکراری، تطبیقی و اکستریم. با وجود اینکه روش های زیادی برای بهبود فرآیند توسعه نرم افزار ارائه شده است اما تغییرات نیازمندی ها هنوز بزرگترین چالش این فرآیند به حساب می آید. در این پژوهش بر استراتژی تطبیقی تمرکز شده است و در ادامه این استراتژی بیشتر معرفی می شود (Morien, 2014).

استراتژی تطبیقی، مواقعی مورد استفاده قرار می گیرد که هیچ گونه شناختی از آینده فرآیند توسعه نرم افزار وجود ندارد و ریسک و عدم قطعیت در آن بالا است (Holling, 2015). این استراتژی برای پروژه هایی که هدف آن ها کاملا مشخص است اما راه حل رسیدن به هدف ناشناخته و یا ناشناخته جزئی است، بهترین انتخاب است. در روش های سنتی توسعه نرم افزار نیازمندی ها از همان اول به صورت تغییر ناپذیر و فقط یک بار مشخص می شوند و سپس بر اساس مدل تحلیلی که از مهندسی نیازمندیها به دست آمده مدل طراحی ساخته می شد و در نهایت پیاده سازی صورت می گرفت. اما در روش های چابک از جمله تطبیقی به آینده فکر نمی شود و براساس نیازمندیهایی که اکنون دیده می شود برنامه ریزی صورت می گیرد و برای آینده نیز در آینده برنامه ریزی انجام می شود چرا که آینده ناشناخته می باشد. در روش تطبیقی توسعه نرم افزار هم قسمت های شناخته شده وجود دارند و ناشناخته. قسمت های شناخته شده نیازمندی ها و محدودیت هایی هستند که در شروع فرآیند مشخص هستند اما قسمت های ناشناخته نیازمندی ها و محدودیت هایی هستند که مشخص نیستند و در آینده ممکن است به وجود بیایند به همین خاطر ریسک این فرآیندها بسیار بالاست. این فرآیند به صورت تکرار شونده است و در هر بار تکرار یک راه حل کامل (محصول کامل) به مشتری تحویل داده می شود و در صورت رضایت مندی مشتری پروژه تحویل نهایی می شود ولی در صورت نارضایتی مشتری، در تکرار بعدی محصول بر اساس نیازهای مشتری بهتر و کامل تر می شود تا خود را با آن نیازها منطبق سازد (C Holling, 2015). برآورد هزینه ها و تحلیل ریسک پروژه در استراتژی تطبیقی چالش بسیار بزرگی است که استفاده کنندگان از این استراتژی با آن مواجه هستند. برای استفاده از این روش باید از تکنیک-های پیش بینی استفاده کرد تا بتوان هزینه ها و ریسک را بهتر برآورد کرد. در این پژوهش روشی ارائه می شود تا با استفاده از الگوریتم های داده کاوی بتوان پیش بینی را در پروژه های نرم افزاری تطبیقی بهبود داد و بتوان هزینه ها و ریسک را بهتر برآورد کرد.

از جمله مهمترین اهداف این تحقیق به صورت خلاصه عبارتند از:

- ایجاد یک مدل پیش بینی هزینه های توسعه نرم افزار با بهبود دقت روش های پیشین

- استفاده از این مدل پیش بینی و قرار دادن آن در چرخه حیات فرآیند های تطبیقی توسعه نرم افزار

- و در نهایت ارائه یک روش جدید تطبیقی برای مدیریت پروژه های نرم افزاری با بهبود پیش بینی و برآورد هزینه